صفحه اصلی سایت
نسخه اصلی خبر
خبر را چاپ کن
عدم نمایش تصاویر در چاپ
شناسه خبر : 539151400/06/18 - 16:36

شاهین و ایران جوان بعد از هفتاد سال هنوز هم اندرخم یک کوچه اند

یادداشت: محمد جهان افروزیان

 

  

ورزش بوشهر: همیشه وقتی به کلمه ترس می رسیم هم استرس پیدا میکنیم و هم باعث تعجب و نگرانیمان میشود با خود درگیر هستیم که ترس از چه چیزی از لایه های مختلفی که پیش رویمان قرار دارند و ما را به هدف نمی رسانند و دور می کنند و یا موفقیتی که بر آن غالب شده ای و برای حفظ آن موفقیت مجبور به پرداخت هزینه های سنگینی در برابر انتقادات و خواسته های مردم و توقعات آنها هستیم تلاش برای رسیده به هدف و عبور از سنگلاخها و موانع گذشته از اینکه ترسی ایجاد نمی کند بلکه انسان را چابک تر و فعال تر و خستگی ناپذیر می کند. اما حفظ موقعیت بعد از موفقیت استرس زاست و اضطراب ایجاد می کند و امکان آن را دارد که تن به هر خواسته و پیشنهادی بدهیم، فرض کنید شما در یک بازی حساس فوتبال با یک گل پیش افتاده اید اما برای حفظ آن و گل نخوردن می ترسید و از دست دادن سه امتیاز و پیروزی را با مساوی و باخت عوض کردن برایتان عذاب آور می شود. احساس، تعصب، خشم و حتی گریه و خنده و نشاط و غم جزء لاینفک و ذات وجودی یک انسان است که اصولا بدون آنها انسان نیست اما باید به آنها تعادل بدهیم و کنترل کنیم.

صحبت درباره ایران جوان، شاهین و حتی امید گناوه و شاهین عامری کار سختی نیست وقتی می خواهیم درباره فوتبال صحبت کنیم و نیازمند کمک و این و آن هستیم مسئله شور و نشاط به میان می آوریم و به آن تکیه می کنیم در حالیکه رفاه اقتصادی و اجتماعی و معیشت و برطرف کردن نیازهای اولیه زندگی مثل شغل و مسکن روی آوردن و فراهم کردن شرایط ازدواج اصول اولیه هر جامعه پویا است و شور و نشاطی که فوتبال برای ما می خواهد بیاورد جزء بسیار کوچک و ریز تمامی این سرزندگی اجتماعی می باشد. فوتبال باید باشد اما در ذیل یک جامعه ای تعریف شود که همه چیز آن در سرجای خودش قرار دارد شما بعضی وقت ها با جابجایی یک کلمه ممکن است مفهوم یک جمله را بهم بریزید هم از کاه کوه بسازید و شاید از رهائی یک قفس طلائی، رفتار گفتار و کلمات نابجا وقتی می خواهند در اذهان مردم جا خوش کنند خطرناک می شوند اینکه می گویند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد دور کردن ما از همین خطرات است.

ما که از شاهین عامری و امید گناوه که جوانه های تازه در فوتبال استان هستند که با هزینه های شخصی چند جوان علاقمند به شهرشان و فوتبال که آن هم کاری بسیار سخت و هزینه بر و نفس بُر و ارزشمند است صحبت نمی کنیم. ما از شاهین و ایران جوانی گله مند هستیم که قدمتی هفتاد ساله با قدمت تاریخ فوتبال دنیا دارند پس چرا هنوز اندرخم یک کوچه اند؟ ده سال قبل گفتیم که اگر پارس جنوبی و بانک صادرات می خواهند از برند نام شاهین استفاده کنند باید با قرارداد و تعهد باشد حالا هم همین حرف را می زنیم هیچ اشکالی ندارد که چند نفر در شهرداری و شورا دوستدار شاهین باشند و بعد از آن اتفاقات ناگوار برای شاهین و رها کردن آن بخواهند نام شاهین را زنده نگه دارند اما چرا راهکارهای ماندگاری و وظایف شورا و شهرداری را طبق یک قرارداد همه جانبه برای این تیم در نظر نگرفتند؟ آیا کافی ست که تیمی حالا باشد تا سال دیگر هم خدا کریم است؟ این که برای شاهین آب و نان نشد حتی اگر گفته شود شاهین جزء اموال شهرداری بوشهر است بالاخره اموال هم کُد دارند و حساب و کتابی وجود دارد مگر این باشگاه فرفره و بادبادک روز عید است که بخواهیم با آن دل چند جوان را شاد کنیم چرا باید حرمت شکنی شود و شاهین را در میان زمین و آسمان هر سال معلق نگه داشت.

مسئله ایران جوان هم بنوعی تابع همین رویه است اگر سروان سلیمانی مالک اصلی ایران جوان باشگاه را در محضر بنام آقای عصفوری کرده است و ایشان هم قانونن به حاج مجید رجبی واگذار کرده پس بقیه از کجا پیدا شده اید اما اگر این سلسله مراتب رعایت نشده باشد خود آقای حاج مجید رجبی هم نمی توانند موسس واقعی ایران جوان باشند گیرم همه این داد و ستدها و روال انتقال باشگاه درست باشد و هم قانونی باشند پس چرا در این چهار پنج سال همه ساله مشکل را آقای پورکبگانی مطرح می کنیم و برای کمک های شورا و شهرداری دست روی دست می گذارید؟ آیا شما هیئت موسس، هیئت مدیره و مدیرعامل ایران جوان هستید با نیستید؟ اگر هستید و مسئولیت دارید ایران جوان را هر چه زودتر راه بیندازید که فردا دیر است و اگر نیستید کنار بروید و برای دوستداران ایران جوان شفاف سازی کنید که کجای کار نشتی دارد تا مشکل گشائی پیدا شود.