آقا یک چیزی بگو که بگنجد (همان قصه گُنجشک)
ورزش بوشهر: دنیا بر پایه تعامل میتواند پایدار باشد حتی راه رفتن ما بر پایه توان ما و زمینی که روی آن راه میرویم وابسته است. خانواده بهرامزاده که از وزنه برداران خوب و زحمتکش استان بودهاند بارها تجربه کردهاند که چگونه وزنه را برای گریز از مرکز جاذبه زمین باید با سرعت بلند کرد و با قدرت و فن آن را روی سینه کشید و یا بالای دست برد و با تعامل بین اندامها تعادل برقرار کرد و از لغزش جلوگیری کرد هر چند امروز هم و غم مسئولین روی اقتصاد و معیشت و تراز کردن ناترازیها متمرکز است اما مسئولین استان و در راس آن آقای استاندار باید باب گفتگو و تعامل با منابع درآمدزای استان برای کمک گرفتن و هدایت و ساپورت ورزش و باشگاهها و فوتبال باز کنند، ما بارها از اصفهان و فولاد، کرمان و معادن مس، خوزستان و فولاد و نفت و حتی تیمهای تهرانی مثل پرسپولیس و استقلال و هلدینگها و بانکها اشاره کرده ایم.
البته همه میدانند و فاصلهها را در شبکه های مختلف شب و روز میبینند، مسئله سرعت پیمودن این راهها و پُر کردن خلاهاست، آقائی از کسی پرسید بنظر شما از بوشهر تا برازجان پیاده چند ساعت میتوانم بروم؟ او جواب داد اول راه برو تا ببینم، بعدا خواهم گفت حرکت قدمها و باور و خواسته و انگیزه ما مهم است. اینکه بگوئیم باشد بعد همه چیز فراموش شود همه در کارهای خود میمانیم و بدنبال مقصر میگردیم، تاریخ را باید پاره پاره کرد وقتی با مهربانی و دوستی و صداقت و گذشت و یک فرهنگ غنی همراه نباشد سعی کنیم در مسیر این تاریخ به تکه پاره چند کاغذ تبدیل نشویم، روی بچههای قد و نیم قد با استعداد این استان که دائم زیر رگبار رسانهها است و بازیکنان برجسته و مشهور و تیمهای بزرگ و کهکشانی را به رخ آنها میکشیم حساس و دلسوز و مسئول باشیم، دنیای عجیبی است اینجا کجاست؟ این خرده فرهنگهای قومی و انسان ساز چرا از اندیشه ما دور می شود همه چیز را می دانیم و میخواهیم اما نمیتوانیم چون جهان اسبهای اصیل را مثل تانکهای جنگی زره پوش کرده است و سگهای باوفا را لباس خشم و تنفر پوشانده تا بجای نگهبانی ما را پاره پاره کند و بدرد و جهان را هر جور دلش میخواهد بر ما تحمیل کند در حالیکه همین فرهنگهای متنوع هستند که درهای گفتگوها را باز میکنند و جهان سازی میکند تا همه در کنار هم باشند و چه عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار ، گفتگو و تعامل و تعادل محصول تناسبها و نسبت ها هستند. نمیشود استان بوشهر یکی از پُر درآمدترین استانهای ایران باشد اما توسعه نیافته باشد، نمیشود سه بازیکن فیکس ملی نسبت به استانهای دیگر در تیم ملی داشته باشیم اما چند زمین چمن تمرینی درست و حسابی نداشته باشیم و در پشت درهای لیگ برتر گیر افتاده باشیم نمیشود دلهای دریائی داشت اما هر روز به غروب آفتاب در پشت آبهای نقرهای و نیلگون خلیج فارس دل خوش باشیم، در هر چیزی وقتی نسبت و تناسبی وجود نداشته باشد گاهی یک شیء زیبا تبدیل به یک هیولا میشود ممکن است مناره و مسجد پیرزن با برج میلاد یک نسبتی با هم داشته باشند چون هر دو ارتفاع دارند اما هیچگونه تناسبی با هم ندارند این سازه یک بنای مقدس برای زینت گنبد و رسیدن صدای اذان به همه جای شهر است اما برج میلاد با ارتفاع 435 متر یک مکان دیدنی و گردشگری است که سالنهای متعدد آمفی تئاتر، سینما، سمینار و غذاخوری در دل خود دارد که میتواند به همه جای تهران سرک بکشد و بدون اتکا میلیونها تُن آهن و سیمان را روی پای خود تحمل کند. آقا یک چیزی بگو که بگنجد (همان قصه گنجشک)