بازی دو سر باخت
به گزارش ورزش بوشهر؛ در روزهایی که تیم ایرانجوان در حال جا افتادن بود و بازیهای سخت یکی پس از دیگری میگذشت و نوبت به بازیهای آسانتر میرسید سکان هدایت ایرانجوان به دلگرم سپرده شد. تا این مربی بدون حتی تغییر در نوع و رفتار تیمی چندین امتیاز از این بازیهای ساده البته با چاشنی شانس بگیرد و همه چیز در پشت این امتیازات ظاهری پنهان شود. در حالی که تیم مفتخر به مراتب زیباتر فوتبال میکرد اما با قرار گرفتن در مسیر سخت نتوانست امتیازگیری کند تا فوتبال چهره بیرحم خود را نشان دهد. کافی بود مفتخر اندکی هوشیاری به خرج میداد.
دلگرم که با قرارداد سنگینی به این تیم آمد، انتظار دیگری از وی میرفت اما در عمل چیزی دیده نشد.
مفتخر برای دلگرم ماند تا او در ادامه راه تنها نباشد و به تمام کارنامهی سرمربیگری خود پشت کرد تا از سختی مسیر برای ایرانجوان و این تیم کاسته شود. اما دلگرم جواب این کار را با آوردن میخیتاریان داد پیامی غیرمستقیم که تاریخ مصرفت تمام شده است رفیق. در جام حذفی ایرانجوانیها مدیون مفتخر بودند که تا این مرحله رسیدند اما دلگرم از آن هم نگذشت بالاخره ورزشگاه آزادی، استقلال تهران، پخش زنده تلویزیونی و تبلیغات قابل توجه برای سرمربی بود. دلگرم حتی حاضر نشد مفتخر را به کنفرانس مطبوعاتی ببرد و دوست خارجی خود را برد. تا اینکه بالاخره هر چند دور اما مفتخر فهمید که دیگر جای ماندن نیست و از ایرانجوان جدا شد. تا حداقل بیشتر از گذشته کارنامه سرمربیگری وی خدشهدار نشود.
پولهای بیتالمال در حالی به این تیم تزریق میشود که کمتر کسی سوال میکند این قراردادهای سنگین بازیکن و مربی از کجا آمده است! و پشت صحنهی این قراردادها از کجا آب میخورد. مربی خانهنشینی که به یکباره با قرارداد 250 میلیونی در میانه راه میآید یا بازیکنانی که دیگر پدربزرگ فوتبال بشمار میآیند چرا باید قراردادی بیش از یکصد میلیون داشته باشد! چه خبر است؟