این دستهایم . . .
ورزش بوشهر: من مخالف این فوتبالیکه امروز در بوشهر جریان دارد نیستم، چراغ در بادی که بعضی ها شب و روز با خون و دل از آن حفاظت می کنند و نمی گذارند خاموش شود، پس سلام به نور پس سلاماً نوراً علی نور سلام به آنچه که منشأ نور و زیبائی است و سلام به انسانهائیکه نگهبان این درخشندگی هستند ناصری ها و شاهین عامری، مفتخرها و کواری زاده ها، قنبری ها، بچه های بدون توقع دشتی و دشتستان و تنگستان بچه های با معرفت گناوه، دیلم و دیّر و کنگان وزیری ها و آدمهائی مانند جعفر پورکبگانی که خانه اش هم روی بدهکاری های این فوتبال گذاشت و عزیزانی که الان در قید حیات نیستند و سائل فاتحه و یاسین می باشند.
واقعاً این روزها که با زحمت فراوان باید یک یک ریالی را از زیر سنگ بیرون کشید و التماسی و با دعا و سنا کارهای اقتصادی کرد خرج کردن پول های میلیاردی آنهم از جیب شخصی یک چیزی مثل مأموریت غیرممکن می باشد، پولی که باشگاهداری و فوتبال مثل تنوره دیو آن را قورت می دهد در حالیکه باشگاهها مانند یک بنگاه اقتصادی هستند که داد و ستد در آن باید جریان داشته باشد مثل حلوای آردی بوشهر که وقتی همه چیزش تکمیل و به اندازه است روغنی را که در آن ریخته اید پس می دهد همان حلوای انگشت پیچ.
من آدم شعار زده ای نیستم که بگویم این پول هزینه نیست نوعی سرمایه گذاری است چون جوانان و نوجوانان و فوتبال را اداره و راه اندازی می کند و نشاط می آورد، شما این روال باشگاهداری و تداوم آن را با چه چشم اندازی رصد می کنید؟ دو شاخه را در پریز برق بزنید و از آن طرف یک تیم لیگ برتری تحویل بگیرید با این تیم و مخارج 300-400 میلیاردی آن چه خواهید کرد؟ باور کنید من از این دستهای خودم بیشتر از هر چیز دیگری می ترسم چون ممکن است با همین دستها یک روز خودم، خودم را خفه کنم. فکر نمی کنید فوتبال ایران بدون تصمیمات فنی در سطح کلان بوسیله فدراسیون و وزارت ورزش و جوانان دارد فوتبال را خفه می کند؟ اینها پدر و مادر و دستهای ورزش فوتبال نیستند؟ چرا کار در مدارس واقعی فوتبال و در سطح دبیرستان و تیم های پایه فراموش شده است؟ نزدیک به یک دهه است که فوتبال نتوانسته است لااقل یک یا دو بازیکن نخبه به فوتبال ایران معرفی کند، منظور من از نخبه بازیکنان فراآسیائی هستند بازیکنانیکه بتوانند در کشورهای مثل اسپانیا، آلمان، انگلیس، ایتالیا و با اندکی اغماض هلند و پرتغال و . . . عرض اندام کنند، بازیکنانی مثل دائی، کریمی، مهدوی کیا، نکونام، طارمی، دین محمدی، شجاعی و . . .
شمال، جنوب و مرکز ایران از نخبه پروری خشک شده است بدون تعارف در شرایط فعلی فوتبال ایران کشش 16 تیم در لیگ برتر ندارد شاید با 12 تیم هم فوتبال سرحال تری داشته باشیم و هم چرخ فوتبال ایران بهتر بچرخد و یک تراز و تعادلی در جابجائی بازیکنان و توان باشگاهها در رقابتها اتفاق بیفتد، مگر تیم ملی بزرگسالان نماد فوتبال کشور نیست که بوسیله همین جوانان و نوجوانان و امیدها تغذیه می شود چرا همه این نقدها را تکرار می کنند اما دردهای فوتبال علاج نمی شود؟ مسئولان فوتبال و ورزش باید راه برون رفت از این باشگاهداری آماتوری را پیدا کنند و قواعد و قوانین بین المللی AFC و فیفا را سرلوحهکار خود قرار دهد. چرا از همین همسایه کنار دستمان ترکیه الگوبرداری نمی کنیم زمین ها و اماکن ورزشی و استادیوم ها را به باشگاهها واگذار کنید و از آنها تضمین به نرخ روز بگیرید و دولت 3 تا 5 سال آنها را ساپورت مالی کند تا هم باشگاهها روی ریل واقعی قرار بگیرند و هم خود دولت از باشگاهداری و هدر دادن پول بیت المال نجات پیدا کند، پول باد آورده را باد با خود می برد یا آنقدری برای خود روزنه فساد پیدا می کند که تخم مرغ دزد را شترمرغ دزد می کند و ادامه آن تا بیخ گلوی فدراسیون فوتبال و کمیته های حساس آن می رسد، فساد مثل موریانه است هر جا خلائی پیدا کند نفوذ می کند مانند یک خزینه پر از آب که از چند جا نشتی دارد شما هر چقدر در این خزینه آب بریزید از سوراخ های پیدا و پنهان آن حتی برای یک غسل ساده که تن را به آب بسپاری و طیب و طاهر جلا دهی هم آبی باقی نمی ماند این شیوه باشگاهداری همان دستهائیست که فوتبال را یک روزی خفه خواهد کرد.
تأسیسات و دارائی های شاهین مرحوم پوربهی، زنگوئی، گرانبها، بوالخیری و آقای جلال غریب زاده که یک روز در لیگ برتر ایران همه به آن افتخار می کردند چه شد؟ املاک دهها میلیاردی ایران جوان چرا راکد مانده است در حالیکه اکثر مدیران آن کاسبکار و بازرگان و اهل تجارت هستند، چون تضاد سلیقه وجود دارد و می ترسند مرغ نا حقی از راه برسد و همه را نوش جان کند در حالیکه امروز حساب دو دوتا چهارتاست سرمایه گذاری و درآمدزائی هم برای باشگاه و هم سرمایه گذار و نجات پیدا کردن از این همه ناله و زاری و نداری و چکنم، چکنم، ارزشها را حفظ کنیم و تخریب کردن را کنار بگذاریم و توانمندی های استان را در همه ابعادش مد نظرمان باشد و به همه با احترام نگاه کنیم و عاقبت اندیش کارهای امروزه خودمان باشیم، چون یاد یار مهربان آید همی