کد خبر: 156497
تاریخ انتشار: شنبه 12 مهر 1404 - 11:48   4 October 2025
ارسال به دوستان
الف الف

یاداشت: وحید پورجماد

 

ورزش بوشهر: استان بوشهر، جایی که عطر شرجی دریا با بوی نفت و گاز گره خورده است، داستانی دیرین از «پول هست، اما برای دیگری» زمزمه می‌شود. داستان منابع عظیمی که از دل این خاک برمی‌خیزند و قلب تپنده اقتصاد کشورند، اما گویی مسیرشان از بوشهر به بزرگراه‌های پایتخت می‌رسد. در این میان، سهم ورزش و فوتبال بوشهر از این خوان نعمت، پرسش‌برانگیز و محل گلایه‌هایی عمیق است.

در حالی استان بوشهر میزبان شایسته برای صنایع نفت و گاز می باشد که با چالش‌هایی مانند آلودگی‌های زیست‌محیطی، کمبود زیرساخت‌های اجتماعی و نابرابری در توزیع منافع روبرو است. یکی از مطالبات اصلی، تخصیص بخشی از درآمدها و مسئولیت‌های اجتماعی شرکت‌های نفت و گاز به حوزه ورزش است. این “حق” نه تنها بر اساس قوانین مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها بلکه بر پایه عدالت منطقه‌ای است.

یکی از این شرکت ها هلدینگ خلیج فارس به عنوان بزرگترین و درآمدزاترین هلدینگ کشور می باشد که با بیش از ۱۵ شرکت زیر مجموعه و تولید سالانه میلیون ها تن محصولات، ریشه در منابع طبیعی استان های بوشهر و خوزستان دارد، اما چرا هلدینگی که منافع سرشارش را از منابع این استان کسب می‌کند، در تقسیم مسئولیت‌های اجتماعی خود، چشم به تیم‌ پایتخت می‌دوزد و از کنار ورزش بوشهر به سادگی عبور می‌کند؟

آیا استعدادهای ناب و جوانان مستعد بوشهری که می‌توانند آینده درخشانی برای فوتبال و دیگر رشته‌های ورزشی استان رقم بزنند، سزاوار چنین بی‌توجهی‌ای هستند؟ این در حالی است که باشگاه‌های ورزشی استان، به خصوص در رده‌های پایه، با کمترین امکانات و بودجه دست و پنجه نرم می‌کنند و بسیاری از استعدادها به دلیل نبود حمایت کافی، در همان ابتدا از مسیر ورزش حرفه‌ای باز می‌مانند اما در همین سال جاری بالغ بر دو هزار میلیارد تومان از سوی هلدینگ خلیج فارس به تیم استقلال تهران اختصاص داده شد.

اینکه از زاهدان تا شمال و مرکز کشور هلدینگ خلیج فارس در رشته های مختلف تیم داری می کند اما در استان بوسهر به یک مدرسه فوتبال اکتفا می شود، نه تنها از منظر اقتصادی توجیهی ندارد، بلکه از بعد اجتماعی و فرهنگی نیز تبعات منفی به دنبال دارد.

جوانان بوشهری وقتی می‌بینند که منابع متعلق به استان شان صرف حمایت از تیمی در صدها کیلومتر دورتر می‌شود، در حالی که تیم‌های خودشان برای تأمین حداقل‌ها هم با مشکل مواجه‌اند، چه احساسی پیدا می‌کنند؟ آیا این رویکرد، احساس بی‌عدالتی و ناامیدی را در میان آن‌ها تقویت نمی‌کند؟

تیم‌های فوتبال این استان مثل شاهین و ایرانجوان و شاهین عامری بارها نشان داده‌اند که با حداقل امکانات هم می‌توانند حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشند و استعدادهای ارزشمندی به فوتبال ایران معرفی کردند که نمونه آن حضور سه بازیکن بوشهری در تیم ملی فوتبال ایران است.

اینکه صنایع مس و شرکت های گل گهر و چادر ملو و ذوب آهن و فولاد سپاهان در استان‌های کرمان و یزد و اصفهان در راستای مسئولیت‌های اجتماعی خود می توانند از ورزش حمایت کنند و زیرساخت‌های بسیار خوبی در همه ابعاد ایجاد کرده اند، اما در استان بوشهر با وجود این همه شرکت های پتروشیمی و نفتی حاضر به حمایت از ورزش استان نیستند و سالها مطالبه گری اهالی رسانه و جامعه ورزش استان به نتیجه ای نرسیده است.

قطعا حمایت هدفمند و مسئولانه از این پتانسیل‌ها می‌تواند بوشهر را به قطبی ورزشی در کشور تبدیل کند و شور و نشاط اجتماعی را در میان مردم استان دوچندان نماید.

تجربه حضور شاهین در لیگ برتر نمونه بارز آن است که شاهد یک شور و نشاط در استان بودیم و حتی از استانهای همسایه برای تماشای بازیهای شاهین به بوشهر می آمدند.

زمان آن رسیده است که هلدینگ خلیج فارس و سایر شرکت‌های بزرگ فعال در استان بوشهر، نگاهی دوباره به مسئولیت‌های اجتماعی خود بیندازند. حمایت از ورزش و فوتبال، نه تنها یک وظیفه اخلاقی، بلکه یک سرمایه‌گذاری پربازده در توسعه انسانی و اجتماعی استان است.

سرمایه‌ای که نتایج آن، هم در زمین‌های سبز فوتبال و هم در روحیه و انگیزه جوانان این دیار، به خوبی نمایان خواهد شد.

امید است که بی‌مهری‌ها پایان یابد و شاهد روزی باشیم که ثروت بوشهر، در خدمت توسعه و بالندگی همه ابعاد این استان، به ویژه ورزش پرطرفدارش قرار گیرد.






نظـــرات شمـــا