کد خبر: 23596
تاریخ انتشار: چهارشنبه 25 اردیبهشت 1398 - 01:10   15 May 2019
ارسال به دوستان
الف الف

یادداشتی از محمد جهان‌افروزیان؛

ورزش بوشهر: همه‌ی دلسوزان ایران جوان باید هوشیار ، صبور و همدل باشند و دست بدست هم بدهند تا ایران جوان خیلی زود قبل از اینکه به کُما برود دوباره لباس آفیت بپوشد و با یک خانه تکانی درست و حسابی و منطقی روی پاهای خود بایستد، قرار گرفتن حاج حسین وردیانی و حاج جعفر پورکبگانی در کنار هم با هر فکر و سلیقه‌ای خارج از محدوده ایران جوان، فوتبال و مسائل فنی و ساختاری این باشگاه شاید تنها راه نباشد اما نزدیک ترین و مطمئن ترین تصمیمی است که در این شرایط حساس و بحرانی می توان درباره ایران جوان گرفت، و به نحوی همه‌ی ناملایمات گذشته را پشت سر گذاشت اگر نگاهی کوتاه به تقویم و تاریخ باشگاههای ایران بیندازیم بدون شک به توانائی‌ها و پتانسیل ایران جوان بعنوان یک باشگاه استاندارد و واقعی پی خواهیم بُرد، باشگاهی که زمین و خانه و خوابگاه و ثروتی قابل توجه دارد اما متأسفانه این توانائی همیشه تحت پوشش دغدغه و سلیقه و منیت‌ها مغفول مانده است بی‌جهت نبوده است که این باشگاه در بُعد بازیکن‌سازی و پرورش آنها و بازی در سطح اول فوتبال کشور و تیم ملی همیشه با باشگاههائی مثل فولاد خوزستان و سپاهان اصفهان مقایسه شده است، طارمی‌ها ، حسین ماهینی‌ها، دانیال ماهینی‌ها ، قائدی و بحرانی و پورامینی و ابراهیم صالحی و در بره‌ای دانشگر و حتی جرقه بازیکنانی مثل پورقاز و سالاری دروازه بان فولاد خوزستان ادامه نسلی بوده است که از عصفوری‌ها ، دلاورها، علی اکبر کبگانیان ، وزیری ها ، صفر و محمد چاهی بخش و در همین مسیر سملیان ها - برزین - مجید و حمید چاهی بخش - شادکامی - حیدری - شریفیان - پورچنگی - راستیان و دیگر بازیکنان شاخص این باشگاه شروع شده و حیات پیدا کرده است. شاید ایران جوان بخاطر بسیاری از بی توجهی ها که منشأ آن در خود باشگاه نهفته شده است گام به گام تا سقوط به سراشیبی دسته سه کشور رفته باشد اما نام ایران جوان و برند ایران جوان و کسانیکه در طول این عمر 70 ساله در این باشگاه پا به توپ شده اند اینقدر بزرگ می باشد که براحتی نمی توان از نام او گذشت حتی اگر نه در دسته سه کشور بلکه فعالیتی هم نداشته باشد.

اگر از جعفر پورکبگانی و حسین وردیانی نام می بریم به این خاطر است که آنها در کارهای اجرائی در سطح بالای شهر و استان بوشهر فعال بوده اند و از نفوذ کلام قابل اعتمادی برخوردار هستند و هر دو از خانواده فوتبال و ایران جوان هستند، در بُعد دیگر یک ضلع دیگر مثل حاج مجید رجبی هم می شود به آنها اضافه کرد یک مثلث کامل با سه ضلع و سه رأس که همگی می توانند با جذب نفرات فعال و کاردان مانند هاشم زاده و فرهمندنیا و . . .  چرخ نامرادی ها را روی مدار عقل و درایت و تمامی نداشته هائیکه ایران جوان مستحق آن بوده است به گردش در بیاورند، مسئله واگذاری به تربیت بدنی هر چند باید یک کمک کار باشد و یا برگرداندن سهام از سهامداران و در انتظار یک معجزه که کس یا کسانی پیدا شوند و به داد ایران جوان برسند و یا با فشار هواداران این قافله بی سر را سر راه بیاورند و همه‌ چیز گل و بلبل شود و یا سهام را به همین هواداران واگذار کنند و تشکیل هیئت اُمنا خیال و توهمی بیش نیست. چشم روی هم بگذارید تیر و مرداد فرا می رسد و باز همهمه چکنم و چکنیم وای واویلا فرا می رسد، بگذارید این تیر جگر سوز و مرداد مردافکن امسال به ایرانجوان آسیبی نرساند و بسلامت از آن عبور کند.

همه باید دانش آموز و معلم هم باشند و واهمه ای از یاد گرفتن نداشته باشیم قدم ها و قلم ها را طوری تربیت کنیم که ارزش ن والقلم و مُنزل بودن آن و حرمت دیگران در پناهش حفظ شود. خیلی آسان می شود دیواری را خراب کرد اما ساختنش معمار و آرشیتکس و بنا می خواهد امروز ایرانجوان چوب همان بدفهمی ها و تک روی ها و تنگ نظری ها را می خورد اگر می خواهیم معلم دیگران باشیم سعی کنیم اول معلم خودمان باشیم زمان برای بودن و نبودن ایرانجوان از روی عقربه ساعت دیواری خانه هایمان بشمارش افتاده است. همه می دانیم که انصافا بعضی وقت ها چه زود دیر می شود.






نظـــرات شمـــا