کد خبر: 31596
تاریخ انتشار: چهارشنبه 2 بهمن 1398 - 23:40   22 January 2020
ارسال به دوستان
الف الف

یادداشتی از محمد جهان افروزیان

ورزش بوشهر: اسبی که نمی تواند بپرد و نمی تواند بدود اسب خیش است، این دیگر فرمول نمی خواهد نمی توانی برو اگر نمی خواهی از همان روز اول آمدنت اشتباه بوده است. انصافا این چه روزگاری است که برای خودتان و باشگاه ایران جوان ساخته اید کسی که بدون ملاحظه می آید شک نکید که روزی هم بدون ملاحظه با حیا کن و رها کن باید برود. می گویند این آقا خیلی زرنگ است روزی هزار نفر را به لب رودخانه می برد بدون آنکه حتی پای آنها خیس شود و بر می گرداند و بعد اسم این بدعت های زشت را می گذارند مدیریت این رفتارها در کجای مدیریت تعریف می شود مگر می شود در آب شنا کرد و خیس نشد، وقتی در فوتبال خودمان ساختارشکنی جزء اصول می شود و مسئولان با تکیه بر هر چه پیش آید خوش آید می آیند و می روند توقعی از یک ماه سرگردانی ایران جوان نباید داشت چرا که عاقبت این ندانم کاری هاست که شاهین را به این روز انداخته و پارس جنوبی را پا در هوا نگه داشته است، با بی صداقتی همه ارکان یک باشگاه را به لرزه در می آوریم و بعد می خواهیم با یک وِرد همه چیز بجای اول خود برگردد. مناره جنبان اگر می لرزد و بعد بجای اول خود بر میگردد در پایه و ساختار روی اصول خود بنا شده است اصول اگر همان اصل و ریشه باشد ریشه این تفکرات ناقص در باشگاه داری استان ما در کجاست و چگونه آبیاری می شود فقط دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است، هیچ اشکالی ندارد که یک نفر برای فوتبال یک باشگاه سینه سپر کند و میدان دار گود زورخانه شود بشرط آنکه هم کباده زن باشد و خوب بچرخد و با میل و طبق آشنا باشد و با اولین گل واژه های معرفت و صداقت و دور بودن از دروغ آشنا باشد وگرنه می شود میش لب جوی که آخرش باید از روی آن بپرد.

وای بر قلمی که از انصاف دور شود و وای بر انسانی که با صداقت فاصله بگیرد. واقعا مدتی است که می خواهم از فوتبال و نوشتن درباره ورزش دور شوم و اگر خدا بخواهد کتابی و قصه ای بنویسم اما مثل اینکه احوالات فوتبال و اتفاقات این روزهای ایران جوان دائم باعث مزاحمت می شود، رُک و راست بگویم حاج علی وزیری در باشگاه ایران جوان چه دیده است که از آن جدا نمی شود، تعصب و فداکاری، جریان معافیت های مالیاتی، قحط الرجال در ایران جوان، علاقه شدید به ایران جوان و یا لذت بردن از مدیرعاملی یک باشگاه و آخرش اینکه پول قابل توجهی دارد و می خواهد به پای یک کار فرهنگی ورزشی بریزد وقتی نگاه می کنیم می بینیم که هیچکدام از این فاکتورها در شرایط احوالات فعلی ایران جوان ساری و جاری نبوده است اما هیچکس هم نمی تواند منکر شود که آقای وزیری برای ایران جوان هزینه نکرده است ولی مسئله دقیقه نودی در ایران جوان از آن اتفاقات قابل تأملی که خودش چندین مقاله می طلبد، حاج علی امسال بعد از دو سال پیاپی سقوط در زمان مدیریت خودش به این نیت آمد که ابتدای فصل با دادن بخشی از جریمه ها و بستن تیم و کادرفنی با مصوبه نزدیک به یک میلیارد شورا و شهرداری و کمک های قابل توجه آقای قنبری سرمربی تیم و دوستش کارها به پیش می رود در حالیکه کمک های آقای قنبری و باستین حد آن قابل پیش بینی بود و شورا و شهرداری با یک دست نمی تواند سه هندوانه را بردارد، مخارج سنگین شاهین و آبادانی شهر و کمک میلیاردی برای ایران جوان که همه آنها هم متکی به مردم می باشد اگر در نطفه سقط نکند در میانه راه ابتر می ماند و بعد علی آقا می ماند و حوضش ما که همیشه سعی کرده ایم آدمهای امیدواری باشیم تا هم شورا و شهرداری به وعده خود عمل کنند و هم آقای قنبری و باستین پای کار بایستند و هم حاج آقا بیشتر دست به جیب شود و آینده ایران جوان را در این سه قاب روشن ببینیم.






نظـــرات شمـــا