ورزش بوشهر: فوتبال امروز از خودش و آنچه که اطرافش می گذرد می ترسد. می ترسد از آنکه یک روز چشم باز کند و ببیند که تنهای تنها است. اینجا شهر هزاره های پیدا و پنهانی هستند که از دست تاریخ به فراموشی سپرده شده اند و آنچه که خواسته و ناخواسته خودمان آن را لگدمال کرده ایم. چقدر سخت است پذیرش یک واقعه ساخته شده دستی که در اصل با واقعیت فاصله زیادی دارد مثل بزک شده های میدان مکاره که هر کس سعی می کند خود را بیشتر از نرخ واقعی خود بفروش برساند. این لعاب رنگ شده دور فوتبال باید یک روزی شکسته شود تا ببینیم از دل آن چه در می آید و بدانیم در کجای این خط کش مدرج شده از صفر تا صد هستیم. با یک نگاه آخر آسفالتی و زمین های خاکی و اوج آن حفظ و نگهداری این نوع سیستم باشگاهداری فاصله فوتبال ما با یک فوتبال بین المللی اگر از زمین تا آسمان نباشد در میانه ای دست و پا می زند که لااقل یک عمر صد ساله می خواهد. حدیث فوتبال اگر این باشد ته مانده این پدیده باید ببینیم در شهرستانها چه بیدادی از عقب افتادگی و دوری از مرکز دایره ای که یک روز همین بوشهر جلودار آن بوده است به پا می کند. شما حق عوارضی که مردم به شهرداری می دهند از آن بگیرد بعد این شاهین را نه شاهینی که یک روز با درنوردیدن کتل ملو و دختر و فلفلی و رودک مرحوم پوربهی و توکلی و مقیم با هزار آرزو از تهران مجوز آن را از دکتر اکرامی گرفتند نه در قفس شورا و شهرداری بلکه در یک محیط باز و دور از سیاست نگاه کنید نه از چنگال های قوی و نوک برنده آن خبری است و نه اصلا بوی آن شاهینی که اگر اوج می گرفت تا خورشید بالا می پرید و می دید اگر ذره ای اندر دریاست. شما می خواهید بدل شاهین را بسازید هیچ اشکالی ندارد و اتفاقا بسیار هم بجاست اما سعی کنید آن را خوب بسازید و از عدالت خارج نشوید شما متعلق بهمه مردم بوشهر هستید چند نامه را مستمسک دست نکنید اگر می خواهید از سونامی ایرانجوان جلوگیری کنید مثل پهلوانان مردانه دور از هیاهوی این و آن مستقیم وارد معرکه شوید نه بخاطر ایرانجوان بلکه بخاطر انسانیت و شهر بوشهر و یک نگاه جامع الاطراف.
هیچکس از موفقیت پارس جنوبی – شاهین و ایرانجوان بدش نمی آید اما بقول معروف آنها لقمه را با دست از پشت سر بر می دارند. اگر باشگاهها مستقیم و غیر مستقیم می توانند از مزایای نفت ،مس و گاز و فولاد بهره مند شوند چرا استان بوشهر با این همه ثروت خدادادی نمی تواند. ای کاش بعد از 42 سال که از انقلاب می گذرد مسئولین کشور چند مدیر فوتبالی تربیت می کردند و بجای برگزاری چند مسابقه برای این غول اقتصادی به ساختارسازی روی می آوردند. در شرایط فعلی شاهین عامری، امید گناوه و ایرانجوان اگر از بند رها شوند نشان داده اند که آمادگی رقابت در بالای جدول را برای پا گذاشتن به لیگ دسته یک کشوری دارند اما باید به آنها کمک مالی کرد ، نمی شود دستهای آنها را از پشت بست و به میدان نبرد فرستاد. گناه مربیان بومی و جوان این استان در این وانفسای بی تفاوتی چیست؟ تنهایی چقدر غم انگیز است (یاوتر الموتور) ای تنهای تنها اشاره است به اباعبداله که در صحرای کربلا وقتی گفت (هل من تاصر الینصرونی) آیا کسی نیست که مرا یاری کند. لااقل بحرمت این تنهائی ها و مطلومیت ها در هر کجای جهان در هر بعدی نگاهتان را نسبت به این باورها و اعتقادات عوض کنید.